سال آخر دوره کارشناسی بودیم، یکی از استادهای دانشکده ۴ تا از دانشجوهای فعال رو صدا کرد. قضیه راهاندازی انجمن مهندسی مکانیک در دانشکده مهندسی بود. آخر بحث به پیشنهاد دانشجویان قرار شد اساسنامه نوشته شود و سرفصل فعالیتها تعیین شود و در ادامه با عضوگیری و رایگیری دبیر انجمن و افراد اصلی مشخص شوند تا برنامهها، همایشها و مسابقات مختلف پیشنهاد داده شود و برنامهریزی بلند مدت انجام شود.
فردای اون روز وقتی وارد اتاق انجمن شدیم بیش از ۲۰ نفر به دعوت استاد در اتاق بودن و شلوغ شد و کاری پیش نرفت، کمکم اوضاع آشفته شد و وقتی به استاد میگفتیم که کار پیش نمیره و تعداد زیاد هست و افراد مسئول معلوم نیستند. تنها واکنش استاد این بود که با هم کار کنید. بعد از کلی کشمکش ۴ دانشجوی اولیه از انجمن خارج شدند. بعد از چند ماه مسابقات سقوط تخممرغ در دانشکده توسط انجمن انجام شد. تلویزیون پوشش داد. فردا انجمن تعطیل شد. کسی دیگه در انجمن فعالیت نکرد. دلیل، اینکه خیلی از افرادی که کلید انجمن را داشتند دانشجوی مهمان بودند و انجمن محلی برای شوخی و خنده و برنامههای جانبی شده بود. هدف در انجمن تعریف نشده بود. انجمن آغاز نشده پایان یافت.
اخبار رو دنبال میکردم، مردم برای دفاع از آرمانی به حقخواهی آمده بودند. ناگهان شعار جینگلی … فینگیلی … و چند شعار دیگر که نه تنها شاءن این برنامه نبود بلکه نشان میداد کمکم از هویت خالی میشود.
نمیدانم اما یاد داستان انجمن افتادم به نظر میرسد انجمن کشور دست دانشجویان مهمان افتاده! اساسنامه انجمن شوخی گرفته شده. هدف علمی انجمن شده سقوط تخممرغ!
به نظر میرسد ۴ نفر دانشجوی درسخوان و فعال دانشکده اینبار نباید از انجمن خارج شوند واگرنه کمکم اهداف، ایدهلوژی و هویت انجمن مانند سیرکی مضحک میشود و دیگر کسی آن را جدی نمیگیرد.